مدرن مدیا

روزی بهرام با داریوش که سال‌هاست در ترکیه زندگی می‌کند، تماس می‌گیرد و به او خبر می‌دهد که از خانواده مقتول رضایت گرفته است. داریوش بخاطر اینکار یازده سال تمام فراری بود، از شهری به شهر دیگر و سرانجام بصورت قاچاقی به کشور ترکیه گریخت. با بازگشت داریوش به ایران، او با پیشنهاد بهمن در مورد بازگرداندن طلاهایی که پانزده سال پیش پنهان کرده است، مواجه شده و در این مسیر درگیر چالش‌هایی می‌شود.

داستانی تخیلی درباره عشق غیرممکن پلیس ماهر و دختر بادیه نشین جانویزا. داستان آنها از فضای جادویی پاموکاله شروع می شود و تا عمارت آقای آصف در استانبول امتداد می یابد.

گونش زن جوانی است که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده و آماده می شود تا به خارج از کشور برود تا رویاهای خود را دنبال کند. هنگامی که برادر گونش به دلیل یک اتهام نادرست زندانی می شود، مسیر او با ایاز، وارث یک مالکیت بزرگ و معتبر، یکی می شود.

زندگی انفرادی سینان برنامه نویس با استعداد زمانی که با نورا، دختر یک تاجر آشنا می شود، تغییر می کند. آنها رازهای خانواده او را از طریق سفر در زمان و کاوش در تاریخ استانبول کشف می کنند. پیوند آنها با رویارویی با گذشته عمیق تر می شود.

"رو" نام یک رستوران کوچک و لاکچری در جنوب شرقی یکی از دهکده های استانبول است. رستوران Ru توسط ریان و امیر که در ظاهر زن و شوهر هستند اداره میشود اما در واقعیت رابطه ای سرد دارند و یک زندگی بدون عشق را پشت سر میگذرانند. روزی جوانی بنام اوزر بصورت اتفاقی با ریان در مزرعه سبزیجات دهکده رو به رو میشود و بدون درنظر گرفتن سن و سال ریان عاشق و دلباخته ی او میشود، از طرفی ریان هم در شب بعد از این ملاقات، متوجه خیانت امیر همسرش به او میشود و...

ملیکه که به خاطر دخترش 20 سال در زندان زنده مانده بود، وقتی آزاد شد در میان یک دروغ بزرگ افتاد. تمام بی عدالتی ها و بدی هایی که در حق او انجام شده در مواجهه با ملیک آشکار می شود.

ماجرای محصول جدید نتفلیکس ترکیه با عنوان Thank You, Next از این قرار است که؛ پس از پشت سر گذاشتن درد عشق اولش که به خیانت لیلا تایلان ختم شد، یک وکیل موفق در پرونده ای که «پرونده طلاق سال» تلقی می شود، نماینده همسر سوم معروف طوبا تپلی اوغلو شد.

داستان عشق زینب دختر ثروتمندترین خانواده شهری که در آن زندگی می کند و هلیل است که به دنبال انتقام از خانواده زینب به خاطر خانواده از دست رفته اش است. زینب که دختری باهوش، تحصیلکرده و سرپرست خانواده است برای همه مردم روستا نمونه است. اما یک جنبه ناشناخته از زینب وجود دارد و آن این است که او روحیه جنگجویی دارد. از سوی دیگر هلیل جوانی است که در سنین جوانی پدر و مادرش را از دست داده و سال ها با غم و اندوه و نفرت از دست دادن خانواده در کنار عمه اش بزرگ شده است. راه های هلیل که در جوانی وارد زندگی سختی شد و با سختی ها دست از مبارزه برنداشت و زینب که یک مبارز واقعی زیر چهره یک شاهزاده خانم است، تلاقی می کند. درد، تصمیمات سخت، ناشناخته‌ها و ناممکن‌های تجربه شده در داستان عشق هلیل که برای خانواده‌اش زندگی می‌کند و زینب که علی‌رغم خانواده‌اش زندگی می‌کند، این دو جوان را در مسیری غیرقابل بازگشت قرار می‌دهد. زینب و هلیل، دو انسان متفاوت از دنیاهای کاملاً متفاوت، ناخودآگاه در گرداب عشق گرفتار شده‌اند و هر چقدر هم که از هم فرار کنند، راه‌هایشان همیشه تلاقی می‌کند.

این سریال راوی زندگی شخصی یک کارگردان سینماست که به تازگی درگیر یک پرونده قتل میشود.